خلاصه داستان بازی Days Gone

بازی Days Gone ساخته‌ی استودیوی Bend Studio، در دنیایی آخرالزمانی اتفاق می‌افتد که در آن ویروسی مرموز بخش بزرگی از جمعیت جهان را به موجوداتی خونخوار به نام فریکر (Freaker) تبدیل کرده است. داستان از نگاه شخصیت اصلی، دیکن سنت جان (Deacon St. John)، روایت می‌شود؛ یک موتورسواری که در تلاش است با گذشته‌ی خود کنار بیاید و در جهانی بی‌رحم زنده بماند.

آغاز ماجرا

داستان با فرار دیکن، همسرش سارا (Sarah Whitaker) و بهترین دوستش بوزر (Boozer) از یک منطقه‌ی آلوده آغاز می‌شود. در جریان فرار، سارا زخمی می‌شود و دیکن او را سوار بر هلیکوپتر نِرو (NERO) می‌فرستد، در حالی که خودش با بوزر می‌ماند. هلیکوپتر ناپدید می‌شود و دیکن تصور می‌کند که سارا مرده است.

دو سال بعد، دیکن و بوزر به عنوان شکارچی جایزه‌بگیر در دنیای پر از خطر فریکرها زندگی می‌کنند، اما خاطره‌ی سارا هنوز ذهن دیکن را رها نکرده است.

جست‌وجو برای حقیقت

دیکن با مأموران NERO (یک سازمان دولتی مرموز که روی ویروس تحقیق می‌کند) برخورد می‌کند و متوجه می‌شود که ممکن است سارا هنوز زنده باشد. او در جست‌وجوی حقیقت، وارد ماجراجویی خطرناکی می‌شود و به مرور با گروه‌های مختلفی مثل Rippers (فرقه‌ای دیوانه که فریکرها را می‌پرستند) و Marauders (راهزنان بی‌رحم) روبه‌رو می‌شود.

مبارزه با تهدیدها

در همین حین، بوزر پس از حمله‌ی Rippers، دستش را از دست می‌دهد و روحیه‌اش را از دست می‌دهد. دیکن تلاش می‌کند همزمان با مراقبت از بوزر، اطلاعاتی درباره‌ی NERO و سرنوشت سارا پیدا کند. او همچنین با شخصیت‌هایی مثل تاکر (Ada Tucker)، کاپیتان کوری (Captain Kouri) و اوبرایان (O'Brian) که از مأموران NERO است، همکاری می‌کند.

افشای حقیقت

سرانجام، دیکن متوجه می‌شود که سارا زنده است و در یک اردوگاه تحقیقاتی NERO کار می‌کند. او متوجه می‌شود که ویروس فریکرها همچنان در حال جهش است و ممکن است انسان‌ها را به موجودات باهوش‌تر و خطرناک‌تری تبدیل کند.

پایان بازی

پس از مبارزه با دشمنان مختلف و شکست دادن رهبر Rippers، دیکن سارا را نجات می‌دهد و به همراه بوزر به اردوگاه Lost Lake بازمی‌گردد. در پایان، تهدید فریکرها همچنان باقی می‌ماند، اما دیکن و سارا بار دیگر در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

نتیجه‌گیری

Days Gone داستانی از عشق، بقا و امید در دنیایی نابودشده است. دیکن سنت جان با گذر از مسیر سختی، به اهمیت خانواده، وفاداری و یافتن امید حتی در تاریک‌ترین لحظات پی می‌برد.